به طور کلی «سیاست» همانند هرگونه «کنش اجتماعی» دیگر با «روندهای برگشتپذیر» همراه است. این امر ناشی از ذات روابط بینالملل بوده و انعکاس رقابت دائمی کشورها برای تأمین منافع ملی و مقابله با تهدیدات محسوب میگردد.
طی سالهای 2007-1979 شاهد فرآیندهای برگشتپذیر متنوعی در تعاملات سیاسی، اقتصادی و امنیتی ایران- آمریکا بودهایم. یکی از دلایل ناپایداری روابط ایجاد شده را میتوان ناشی از «ابهام ارتباطی» و همچنین «تعامل در فضای مبهم» دانست.
در این دوران، فرآیندهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی و با الگوهای متفاوت و متنوعی تجربه شده است.
هر یک از فرآیندهای یاد شده تحت تأثیر موجهای داخلی و بینالمللی با تغییرات سریع روبهرو گردیده است.
موج جدید در تعامل دیپلماتیک ایران و آمریکا براساس تجارب دوران گذشته شکل گرفته است. براساس نتایج حاصل از الگوهای رفتاری گذشته، تعامل جدید ایران، آمریکا ماهیت لایهبندی شده، مرحلهای و گام به گام دارد.
به طور کلی حوزه دیپلماسی را نمیتوان در قالب «معادله همه یا هیچ» سازماندهی نمود. به هراندازه مذاکرات ماهیت کلی و انتزاعی داشته باشند؛ طبیعی است که امکان برگشتپذیری الگوهای رفتاری اجتنابناپذیر خواهد بود.
براین اساس، طبیعی به نظر میرسد که الگوی «تعامل مرحلهای و لایهبندیشده» از تداوم، مطلوبیت و منافع بیشتری برای ایران برخوردار خواهد بود.
از جمله ویژگیهای مذاکرات «هفتم خرداد 1386 ایران و آمریکا» را میتوان در نشانههایی مورد توجه قرار داد که از اهمیت و مطلوبیت عینیتری برای ایران برخوردار است. این نشانهها را میتوان به شرح ذیل مورد توجه قرار داد:
1- علمی بودن مذاکرات
زمانی که روند مذاکرات ماهیت علنی داشته باشد؛ طبیعی است که مذاکرهکنندگان در برابر منافع ملی از مسئولیت بیشتری برخوردارند.
آنان بر این امر واقف میباشند که صورت مذاکرات دیپلماتیک نه تنها در اسناد سیاسی ایران باقی میماند؛ بلکه گروههای شهروندی نیز به عنوان ناظر مذاکرات و تعاملات ایران و آمریکا محسوب میشوند.
بنابراین افراد مذاکره کننده تلاش بیشتری برای تأمین منافع و مطلوبیت دیپلماتیک ایران خواهند داشت.
2- تعیین دستور جلسه مذاکرات
اگر موضوع مذاکرات به صورت دقیق و مشخص مورد بررسی قرار گیرد. همچنین برای هر گونه گزینه رفتاری، آلترناتیوهای مختلفی تعیین شوند؛ امکان تعیین دستور جلسه پیچیدهتری وجود خواهد داشت.
به طور کلی شرایط عراق به گونهای است که نیازمند دیپلماسی چندگانه نیروهای منطقهای و بینالمللی میباشد. بدون هر گونه دستور جلسه مشخص امکان تعیین الگوهای رفتاری وجود ندارد.
3- تعیین سطوح سیاسی مذاکرهکنندگان
انجام هر گونه ابتکار برای بازسازی الگوهای تعامل سازنده نیازمند آن است که فرآیندهای دیپلماتیک در سطوح متنوع و چند گانهای انجام پذیرد. اولین سطح تعامل ایران و آمریکا ماهیت تشریفاتی داشت.
چنین روندی در اجلاسیه «شرمالشیخ» آغاز شد. دومین مرحله آن مربوط به مذاکرات «هفتم خرداد» میباشد. سطوح مقامات دو کشور در حد سفیر تعیین گردیده است.
بنابراین افرادی درگیر مذاکرات خواهند شد که در صورت موفقیت برای تعیین راههای «همکاری منطقهای»، امکان ارتقاء سطح مذاکرات در آینده را به وجود میآورند به این ترتیب مذاکرات از مرحله بن بست خارج گردیده و امکان بازسازی آن در شرایط تفاوت گفتمانی وجود خواهد داشت.
چنین مذاکراتی را میتوان در سایر فرآیندهای دیپلماتیک و در شرایط تعارض سیاسی مشاهده نمود. الگوی بازسازی تعامل چین- آمریکا در راستای ارتقای مرحلهای فرآیندهای دیپلماتیک انجام شد.